آنيتاآنيتا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

آنيتا قشنگه

شروع

سلام عسل مامان : خاطراتت رو توي وبلاگ اختصاصيت مينويسم تا براي هميشه بمونه .به اميد روزي كه بزرگ شي و همه خاطراتت رو بخوني . مي نويسم تا بدوني از روزهايي كه به ياد نداري.بدوني از كجا آمدي و براي چه آمدي . تا قدر روزهاي قشنگ زندگيت رو بدوني و ثمره تمام روزهايي از زندگي مامان و بابا باشي كه فرش قدمهاي ناز تو كردند . دختر نازنينم ... مهم نيست كه از كجا مثل يك معجزه آمدي مهم نيست كه چي شد مهم اينه كه هستي مهربان بمان دوست بدار عشق بورز حس كن و نفس بكش هواي زندگي را بياموز لطافت را و بمان براي من و همه آنها كه دوستت دارند...
23 آذر 1390

شيرين زبوني

دختر شيرينم اينم يه ليستي از شيرين زبونيات كلمه مفهوم زمان بر حسب چند ماهگي پاپا پا 5 مامايي ماماني 14 ماموني ماماني 16 ماماني ماماني 17 آ  كتي آي كتدي 17 babaps پسته 18 آمو عمو 18 دايي دايي 18 نان نان 18 نن اتوبوس و ماشين 18 eeee كاميون 18 babap , babat , babaps پسته 20 ريضا عمو رضا 20 آين آرين 20 eila ليلا 21  نن كله نن اتوبوس دو طبقه 21 پي...
23 آذر 1390

اولين سفر من و آنيتا به تنهايي

شيرين عسلم قرار شد كه من و تعدادي از همكارام در ماه آذر سال 87 براي شركت در يك كنفرانس به كيش بريم . اين اولين سفر من و تو بدون حضور بابا فريد بود . توي مراكز خريد با انگشت به مغازه هاي شكلات فروشي اشاره ميكردي و فرياد ميزدي babaps . اولش فكر كردم پسته ميخواي ولي بعد فهميدم كه منظورت پاستيل خرسيه . توی یه مرکز خرید هم در شیشه شیرت رو باز کردم تا توی آب موجود در اون ، شیر خشک بریزم , در حالیکه داشتم در قوطی شیر خشکو باز میکردم کل آب رو روی سرت خالی کردی نمیدونستم بخندم یا گریه کنم!!!!!   ...
23 آذر 1390
1