اولين سفر من و آنيتا به تنهايي
شيرين عسلم قرار شد كه من و تعدادي از همكارام در ماه آذر سال 87 براي شركت در يك كنفرانس به كيش بريم . اين اولين سفر من و تو بدون حضور بابا فريد بود . توي مراكز خريد با انگشت به مغازه هاي شكلات فروشي اشاره ميكردي و فرياد ميزدي babaps . اولش فكر كردم پسته ميخواي ولي بعد فهميدم كه منظورت پاستيل خرسيه .
توی یه مرکز خرید هم در شیشه شیرت رو باز کردم تا توی آب موجود در اون ، شیر خشک بریزم , در حالیکه داشتم در قوطی شیر خشکو باز میکردم کل آب رو روی سرت خالی کردی نمیدونستم بخندم یا گریه کنم!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی